«طلاق» در ایران اسلامی تا چند صباحی پیش، تابو تلقی میشد؛ مبغوضترین حلال خدا! اما امروزه داستان طلاق در کشور ما حکایت از شکستن قبح این تابو دارد و به تدریج به رفتاری عادی در خانواده ایرانی تبدیل شده است. به گونهای که ما با پدیدهای به نام «چشن طلاق» در برخی شهرها مواجه هستیم! این امر حکایت از فاصله گرفتن جامعه ما از اسلام، معارف قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) دارد. واقعیت امر و تحلیل میدانی نشان میدهد که به هر میزان افراد و خانوادهها با سبک زندگی غربی و فرهنگ لیبرالیسم انس بیشتری میگیرند، به همان میزان از ارزش و اصالت خانواده کاسته میشود.
هر چند اغلب کارشناسان در واکاوی عوامل پیدایی این پدیده شوم، به عواملی مثل فقر، بیکاری، اعتیاد، بیسوادی و… اشاره میکنند. اما با اندک درنگ، واقعیتهای آماری چیزی دیگر را در جامعه ما نشان میدهد. اینکه بیشترین درصد طلاق در کشور، مربوط کلان شهرهای پیشرفته مثل تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، کرج، مازندران، گیلان و آذربایجانهای شرقی و غربی است؛ آن هم خانوادههای مرفه و سرمایهدار، حکایت معناداری است! برای مثال، در سال ۱۳۹۵، میزان طلاق در شمال تهران، بیش از ۵۰ درصد بوده است! در حالی که این آمار در استانهای محرومی همچون هرمزگان، کهکیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام و یا شهرهای مذهبی و بافت اصیل مثل قم، یزد، زنجان و سمنان، حدود از ۱۵ درصد بوده است. این امر به این معناست که یکی از مهمترین عوامل فروپاشی نظام خانواده در ایران، غربگرایی، ترویج سبک و زندگی غربی، ولنگاری فرهنگی و لذتگرایی لجامگسیخته غربی است.
شاهد این مدعا، تحلیل میدانی طلاق است که حکایت از این دارد که به هر میزان افراد و خانوادهها بیشتر با فضای شبکههای اجتماعی و مجازی، شبکههای ماهوارهای، فیلمها و سریالها، مدها و مدلهای غربی و … مأنوس باشند، و با سبک زندگی و فرهنگ بی بنیان غربی انس بیشتری میگیرند، به همان میزان ارزش و اصالت خانواده در میان آنها کمرنگتر میشود؛ زیرا فرهنگ غرب، فرهنگی خانوادهستیز، عفتسوز، زن ستیز، فرهنگ سوز و خشونتطلب است. در نتیجه به هر میزان دلبستگی و دلدادگی به این فرهنگ بیشتر باشد، دلبستگی به خانواده، حیا و عفت کمرنگ شده، طلاق و فروپاشی خانواده شتاب بیشتری میگیرد. [۱]
رابرت مرداک، مدیر شبکه فارسیوان، میگوید: «برنامه ما آن است که با غیرتزدایی و عفتسوزی، در میان مردان و زنان ایرانی، از طریق راهاندازی شبکههای ماهوارهای و فیلمها و سریالهای هنجارشکن، تا سال ۲۰۲۰ کاری کنیم که مردهای ایرانی خودشان زنهایشان را برای نمایش دادن از خانه بیرون بفرستند»! وی در پاسخ این سؤال که مگر غیرت مردان و عفت زنان ایرانی اجازه چنین کاری را میدهد؟ با توسعه دکترین قورباغه(Frog Strategy)، که اغلب در مناسبات سیاسی، نظامی و امنیتی به کار میرود، به عرصه فرهنگی و اخلاقی، میگوید: «وقتی در آب صد درجه یک قورباغه را بیندازی یک دفعه بیرون میپرد،… اما وقتی آن را در آب خنک بیندازی، برایش خیلی خوب است و وقتی آرامآرام آب جوش بیاید، قورباغه با اینکه گرمش است و میخواهد بیرون بپرد، اما دیگر توانی برای بیرون پریدن ندارد».
همین، قصه پرغصه امروز خانوادههای ما ایرانیان است. الگوگیری از شبکههای اجتماعی و ماهوارهای و اینترنت و… پذیرش سبک زندگی غربی، پیامدی جز فروپاشی کانون خانواده، لذتطلبی، بیعفتی، بیحیایی، بیغیرتی، طلاق، ولنگاری فرهنگی برای خانوادههای ایرانی ندارد. براستی وقایع ناگوار هفتههای اخیر از جمله آتنا اصلانی دختر ۷ پارسآباد اردبیل و یا واقعه قتل کودک ۸ ماهه بنیتا در حاشیه تهران و… جز نتیجه الگوگیری از سبک زندگی غربی و رسوخ فرهنگ غربی در جامعه ایران است! چرا که ما در جامعه غربی، به ویژه جامعه امریکا شاهدیم که در هر روز ۱۸۷۲ زن و در هر سال، بیش از ۶۳۸ هزار زن مورد تجاوز به عنف قرار میگیرند![۲] این درحالی است که قریب به ۶۰ درصد از تجاوزات جنسی هرگز به پلیس گزارش نمیشود! با احتساب این رقم، سالانه قریب به ۲ میلیون زن فقط در آمریکا، مورد تجاوز به عنف قرار میگیرند. همچنین، بر اساس گزارش «سازمان مبارزه با خشونت»، در هر ۹ ثانیه، یک زن آمریکایی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. روزانه بیش از ۳ زن آمریکایی به دست شوهران خود کشته میشوند!
افزون بر این ارمغان، افزایش سن ازدواج، افزایش شدید طلاق، کاهش شدید باوروی، خاکستری شدن جمعیت از دیگر ارمغانهای فرهنگ غربی به جامعه ایران است. برای نمونه، پروفسور نیکولاس ابراشتات، از محققان برجسته انستیتو اینترپرایز آمریکا، پژوهشگر بینالمللی پیرامون تحولات جمعیتی در جهان اسلام و ایران، گزارشی تحت عنوان «کاهش باروری در جهان اسلام؛ تغییری فاحش که در کمال تعجب کسی متوجه آن نشده است» منتشر کرده است. وی در پژوهش خود، یافتههای میدانی از ۴۹ کشور اسلامی و محدودههای جغرافیایی دارای اکثریت مسلمان دریافت که به طور میانگین نرخ باروری در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ و ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، حداقل ۴۴ درصد کاهش یافته است. در حالی که کاهش نرخ باروری در کل جهان، ۳۲ درصد بوده است. وی در این گزارش میگوید: کاهش نرخ باروری در ایران طی سی سال گذشته، حیرت انگیز و معادل ۷۰ درصد بوده است. این میزان یکی از سریعترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشریت بوده است!
پروفسور مایکل کوک، نیز با پروژهای با عنوان «بحران جمعیت در ایران»، تحولات ساختارهای هرم سنی جمعیت در کشورمان را بررسی نموده، اظهار میدارد:تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کارِ نسبتا کمی برای حمایت از آنها در جامعهای با روابط شدیداً تضعیف شده خانوادگی، وجود خواهد داشت. در واقع در بلندمدت، آینده جمعیتی ایران، بسیار تاریک به نظر میرسد.
همچنین، دکتر مایکل لیپکا از مرکز پژوهشهای «پیو» در بریتانیا، در پژوهشی با هدف، «بررسی چرایی رشد بالای جمعیت مسلمانان در جهان»، در مقاله تحلیلی خود تحت عنوان «چرا مسلمانان سریعترین نرخ رشد را در جهان دارند» مینویسد: در بین ادیان و فرق موجود در جهان، اسلام و مسلمانان بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارا هستند که در دهههای آینده نسبت جمعیتی در بسیاری از کشورهای جهان را دگرگون خواهد کرد. البته این قاعده یک استثنای بزرگ دارد که «ایران» نام دارد. ایران علیرغم اینکه جزو کشورهای اسلامی است، اما از الگوی رایج نرخ باروری در کشورهای اسلامی تبعیت نکرده، به سبک و سیاق فرهنگ غربی و کشورهای توسعهیافته، دچار افت شدید نرخ باروری شده و در آستانه سالمندی جمعیت قرار دارد.
آنچه گذشت حکایت از جنگی واقعی در عرصه خانواده بین دو فرهنگ الهی و بشری، قرآنی و سکولار غربی دارد. جنگی که غرب با همه امکانات، و ظرفیت رسانهای و غیررسانهای خود، کانون خانواده را آماج شدیدترین حملات خود قرار داده است. تنها راه حفظ کانون گرم خانواده، که بنیانی ارزشمندترین از آن در اسلام وجود ندارد، حفظ سنتهای اصیل و تقید به ارزشهای اسلامی، معارف قرآنی و بستن راههای نفوذ فرهنگ غرب بر خانواده ایرانی است.
[۱] . ر.ک به: یادداشت حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، tabyin.ir
[۲] . .http://classes.dma.ucla.edu/winter05/154b/anti_violence.pd